آموزش در ژاپن

ساخت وبلاگ

 ژاپن کشوری است که یک تحول " متکی به خود " را تحقق بخشیده است. موقعیت کنونی این کشور به عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی به یک باره و تحت نفوذ خارجی بدست نیامده، بلکه از طریق به کار انداختن استعداد های خاص ملت و شوق بی پایان آنها به کار بهتر و بیشتر، حاصل شده است.

با نگاهی به تاریخ معاصر ژاپن، می­ توان به این جمع بندی رسید که تنها غرش توپ­ های مهاجمان امریکایی، موجب پاره شدن چرت دویست ساله ژاپن نشد بلکه، زمینه­ های قبلی این بیداری از مدت­ها پیش فراهم شده بود. دگرگونی­ های اقتصادی و رشد طبقه­ی سرمایه­ دار شهری و به ویژه افزایش و گسترش اختلاف­ های درونی، موجب ضعف حکومت وقت شد و لذا با نخستین فشار خارجی، از هم گسست. این فروپاشی تنها در ارکان حکومت رخ داد و جامعة ژاپن از نظر روابط اجتماعی و باورهای قومی و سنتی، یکپارچگی خویش را هم چنان حفظ کرد. انسجامی که در فاصلة دو قرن ( 1868 – 1603 ) بر اثر تدبیر حکومت­ های وقت، بر سراسر این کشور سایه افکند.

آیین بودا که بدبینی و فنا اندیشی را به پیروان خود دیکته می­ کرد، در ورود به ژاپن، فضایلی چون قناعت، مسالمت طلبی و فرمانبری را، به مردم تلقین کرد لذا هر پدیدة تازه ­ای که وارد ژاپن می­ شد، تغییر شکل می یافت و با طعم ژاپنی، به سفره ­ها  می­ رسید.

در این اختصار موارد تمایز اساسی آموزش و پرورش ژاپن و علل موفقیت­ های آموزش آن کشور بررسی شده است. ارضای نیازهای بچه­ ها برای دوست یابی، احساس تعلق و وابستگی به یکدیگر و ایجاد فرصت برای توسعه آن احساسات، زندگی مدرسه ای ایشان را شکل می­ دهد. ردیف­ های ذیل تا حدودی ساختار فکری و تشکیلاتی آموزش را در دوره­ های پیش دبستان و دبستان ژاپن ترسیم می­ نماید:

 ژاپن کشوری است که یک تحول " متکی به خود " را تحقق بخشیده است. موقعیت کنونی این کشور به عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی به یک باره و تحت نفوذ خارجی بدست نیامده، بلکه از طریق به کار انداختن استعداد های خاص ملت و شوق بی پایان آنها به کار بهتر و بیشتر، حاصل شده است.

با نگاهی به تاریخ معاصر ژاپن، می­ توان به این جمع بندی رسید که تنها غرش توپ­ های مهاجمان امریکایی، موجب پاره شدن چرت دویست ساله ژاپن نشد بلکه، زمینه­ های قبلی این بیداری از مدت­ها پیش فراهم شده بود. دگرگونی­ های اقتصادی و رشد طبقه­ی سرمایه­ دار شهری و به ویژه افزایش و گسترش اختلاف­ های درونی، موجب ضعف حکومت وقت شد و لذا با نخستین فشار خارجی، از هم گسست. این فروپاشی تنها در ارکان حکومت رخ داد و جامعة ژاپن از نظر روابط اجتماعی و باورهای قومی و سنتی، یکپارچگی خویش را هم چنان حفظ کرد. انسجامی که در فاصلة دو قرن ( 1868 – 1603 ) بر اثر تدبیر حکومت­ های وقت، بر سراسر این کشور سایه افکند.

آیین بودا که بدبینی و فنا اندیشی را به پیروان خود دیکته می­ کرد، در ورود به ژاپن، فضایلی چون قناعت، مسالمت طلبی و فرمانبری را، به مردم تلقین کرد لذا هر پدیدة تازه ­ای که وارد ژاپن می­ شد، تغییر شکل می یافت و با طعم ژاپنی، به سفره ­ها  می­ رسید.

در این اختصار موارد تمایز اساسی آموزش و پرورش ژاپن و علل موفقیت­ های آموزش آن کشور بررسی شده است. ارضای نیازهای بچه­ ها برای دوست یابی، احساس تعلق و وابستگی به یکدیگر و ایجاد فرصت برای توسعه آن احساسات، زندگی مدرسه ای ایشان را شکل می­ دهد. ردیف­ های ذیل تا حدودی ساختار فکری و تشکیلاتی آموزش را در دوره­ های پیش دبستان و دبستان ژاپن ترسیم می­ نماید:

1. کلید آموختن در رعایت دوستی و روابط دوستانه در محیط آموزش است.

2. موفقیت در مباحث علمی و درسی به تنهایی، هدف غایی محسوب نمی شود، بلکه توسعه دانش اجتماعی و اخلاقی و تربیتی با هم در یک سطح متعادل، هدف اصلی به شمار می­آید.

3. رقابت­ها باید به حداقل برسد، زیرا همه بچه­ها با هم هستند.

4.     تمامی بچه­ ها بدون درنظر گرفتن میزان مهارت­ های درسی­شان، هر کدام سهمی در اداره مدرسه دارند و همگی به نوعی درگیر کار و فعالیت هستند.

5. بچه ­ها به عنوان عضوی از جامعه مدرسه به شمار می­ روند و این کار مبتنی بر پاداش و تنبیه نمی­ باشد، بلکه بر پایه مهربانی و شفقت است.

6.  طرح درس­ها همراه با درک بچه­ ها و میزان دانش ایشان انتخاب و توسعه می یابد.

7. ژاپن بیشترین سهم از تولید ناخالص ملی (  G.N.P) را صرف دوره­های آموزشی تا قبل از دانشگاه و بخصوص دوره های ابتدایی می­ نماید.

8. در پیش دبستانی کلاس­ها 30 – 40 نفری است و 94% مربیان زن هستند و نیمی از آنها زیر 27 سال و صاحب فرزند می­ باشند.

9. 99% کودکان در مدارس ابتدایی عمومی و دولتی و 1% در مدارس خصوصی به تحصیل اشتغال دارند.

10. جهت هماهنگی تحصیلات، بودجه ویژه ­ای برای مناطقی که از نظر اقتصادی در وضع نامطلوبی هستند، تعریف و تنظیم شده است.

11.  معلمین ژاپنی باید به مناطق مختلف که از نظر جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی با هم اختلاف دارند، انتقال یابند.

12.     بسیار تأکید شده که معلمین در دوره­های پیش دبستانی و ابتدایی حداقل 2 سال با دانش آموزان باشند.

13.      معلم و شاگرد با هم درس می­خوانند، ورزش می­کنند و علوم و ریاضی را تجربه می­کنند و با هم غذا می­خورند و در واقع یک واحد هستند.

14.      تمامی توجه معلمین صرف آموزش (به مفهوم زندگی مشترک) از طریق فعالیت­های کلاسی و جلسات روزانه می­گردد.

15.      معلمین ژاپنی از همه هنرها آگاهی دارند و برای تعیین سطح دانش آن­ها آزمون گرفته می­شود.

16.    در ژاپن معلمین ابتدایی موقعیت اجتماعی ارزشمند و احترام فراوانی دارند. آنها از مهندسین، کارمندان عالی رتبه و مدیران ارشد سازمان­ها نیز احترام والاتری دارند. رقابتهای فشرده برای کسب شغل معلمی در ژاپن به واسطه امتیاز و مزایای خاصی است که برای آن درنظر گرفته شده است.

17.     مردودی در دوران ابتدایی مفهومی ندارد و همه با هم به دوره بعدی راه می یابند.

18.    در دوران پیش دبستانی در همه آموزشها، بازی به عنوان محور اصلی محسوب می شود.   بچه ها از این طریق رشد هماهنگ فیزیکی و ذهنی کسب می نمایند.

19.    بچه­های 5 ساله نیمی از وقت خود را صرف بازی می کنند. به عبارتی آن­ها کاملا آزادند تا هر بازی را به هر شکلی که        می­خواهند انتخاب نمایند و معلم هدایت کننده است.

20.     بچه­ ها با واژه « دوستان » مورد خطاب واقع می شوند.

21.   در هر کلاس یک گروه 5- 4  نفری است که وظیفه هماهنگی بچه­ ها با برنامه­ های معلم و کلاس را به عهده دارد. این گروه با وجود حضور معلم در کلاس کار جمع و جور کردن  بچه­ها و ساکت کردن آنها را به عهده دارد و در همه حال یاور معلم می باشند.

22.   هدف اصلی، مشارکت تمامی بچه­ها در امور مدرسه است و معلم همه را مورد خطاب قرار می­دهد و جهت نیل به این هدف، بچه ها را با کلمه « دوستان » صدا می­کند.

23.   معلم با مشارکت در تمامی فعالیت­ های روزانه بچه­ ها، از جمله خواندن سرود و آواز و انواع بازی­ها و بحث­های کلاسی آن­ها را برای شکل دادن جامعه کلاس و مدرسه آماده می­کند.

24.   به منظور ایجاد روح گروهی بین بچه­ ها، در مدارس ژاپن، جشن تولدهای مشترک را در یک روز می­ گیرند و تمامی بچه­ ها همراه با والدین خود در این جشن شرکت می­ کنند.

25.     در این برنامه­ ها تأکید بر تحکیم روحیه خانوادگی و این که تمامی دانش آموزان اعضای یک خانواده هستند، از اولویت نخست برخوردار است.

26.   ما درس می ­خوانیم، ما بازی می­کنیم، ما دندان­ هایمان را مسواک می­ زنیم، ما غذا می­خوریم، ما می­ خوابیم، ما به خانه باز می گردیم و بالاخره ما از خواب بیدار می­ شویم تا یک روز جدیدی را آغاز کنیم.

27. « به فکر دیگران بودن » سر لوحه تمامی کارهای روزمره بچه­هاست.

28.   در امور هنری و ساختن کاردستی، بچه ها به صورت دسته جمعی پروژه­ای را اجرا می­کنند، مثلاً برای ساختن یک هواپیمای مقوایی تقسیم کار می­ کنند و افراد مشغول انجام مسئولیت خود در کلاس می­ شوند تا کار تکمیل شود.

29.   در ‎آغاز سال تحصیلی، بچه ها به مناسبت ورود دانش­آموزان جدید نقاشی می­کشند و کلاس و مدرسه را تزیین می­ کنند و در تهیه پوسترهای « خوش آمدید » با هم رقابت می­ کنند.

30.   در پایان هر سال، آلبومی از عکس­ های دسته جمعی از گردش ­های مدرسه­ ای یا بازدیدهای علمی که داشته­ اند، تهیه  می­ شود و در اختیار بچه ها گذاشته می­ شود.

31.   در پایان سال تحصیلی، تأکید معلمین بر این مطلب است که هر یک از شما، دوستان و هم کلاسی­های خود را نباید فراموش کنید، زیرا آن­ها سرمایه­ های ارزشمندی در ارتباط­های بعدی شما خواهند بود.

32.     معلمین در ابتدای روز خوشحالی خود را از رفتارهایی که در آن کمک به هم شاگردی های کوچکتر، همکاری در نظامت، تشکر از آشپزها و کادر خدماتی و رانندگی سرویس و ... باشد و تمامی کارهای مثبت و با ارزش بچه ها ابراز می­نمایند.

33.      همه کلاس ­ها جلسات صبحگاهی دارند که در آن فعالیت­ های روز گذشته و میزان تحقق اهداف و برنامه­ های گروه مورد نقد و بررسی قرار می­ گیرد.

34.   در این نشست­ها درباره رک­گویی و ذکر کارهای خطرناکی که بعضی از بچه­ها در بازی­ها و کارهای روزانه انجام داده ­اند،بحث می­ شود. نقش معلم ارتباط دادن بچه­ ها با هم و تقدیر از کارهای خوب و مثبت و تذکر و هشدار نسبت به کارهای منفی و بد است.

35.   « وظیفه ما در مقابل شانه خالی کردن سرگروه و یا یکی از افراد گروه از کار و مسئولیت چیست؟ » این عنوان و مشابه آن، عناوینی است که معلم در جهت بکارگیری ذهن و درگیر کردن همه بچه ها در بحث مطرح می نماید.

36. نقش معلم مانند پلی بین مباحث بچه هاست و تمامی توجهش بر آن است که کسی کنار نکشد و همه درگیر  بحث شوند.

37.   در پایان هر بحث، معلم از بچه­ها می­خواهد تا از مسئول گروه­شان که جلسه را خوب اداره کرده، تشکر کنند. لذا بچه­ها بلند می­شوند و به او اداری احترام می­نمایند، او نیز به جهت قدردانی از زحمات معلم، از کلاس می­خواهد که از معلمشان قدردانی و تشکر کنند.

38.ساختن کاردستی و تولید وسایل مختلف به قصد فروش، از جمله فعالیت­هایی است که زیر نظر معلم انجام می شود و نقش او به عنوان راهنماست.

39. تمامی هدف­های آموزشی و تربیتی در دوران پیش دبستانی، بر پایه پنج هدفی است که آموزش و پرورش ژاپن آن را تعریف و ابلاغ کرده است.

1)   داشتن یک زندگی شاد و یک ذهن و بدن سالم و فعال تحت پرورش عادات اساسی در زندگی روزمره.

2)    پرورش احساس مهربانی، اطمینان، همکاری و تعاون نسبت به دیگران و بیداری اخلاق در کودکان.

3)    پرورش احساس محبت و وابستگی نسبت به طبیعت و تمامی موجودات و چیزهایی که به نوعی در دسترس همه ماست.

4)    همکاری در روابط بین انسان­ها و لذت بردن از مصاحبت با یکدیگر تحت عنوان ایجاد علاقه مندی به مراودات زبانی و اهمیت آن در توسعه روابط.

5)    توسعه و رشد قدرت خلاقیت و تأکید بر نهادی شدن آن در فعالیت­های گوناگون و نیز تجارب مختلف.

40.     در دوران پیش دبستانی بچه­ها در حین بازی به اهداف فوق دست می­یابند و نه به طور مستقیم و مجزا و جدای از امور روزمره آن­ها.

41.     تأکید فراوان بر پرهیز از آموزش­های کلاسی و آکادمیک در دوران پیش دبستانی.

42.   از معلمین و مربیان دوره پیش دبستان خواسته شده که به طور مستقیم بچه­ها را وادار به نوشتن نکنند. چرا که این نوع آموزش باید از دوران ابتدایی آغاز شود.

43.   بچه­ ها باید عادت کنند با هم فکر کنند و با هم شریک باشند، با هم کمک کنند و در غم و شادی هم سهیم باشند. هدف نهایی، ارتقاء فرهنگ درک مشترک بین بچه­ هاست.

44.   « بچه­ ها برای درس خواندن به مدرسه نمی­آیند. آنها به خاطر دیدن دوستانشان به مدرسه می­آیند و من تمامی سعی و تلاش خود را در جهت چشاندن لذت این دوستی­ها انجام      می­ دهم، بخصوص درباره بچه­ های گوشه گیر و کم ارتباط. »               

« یک معلم ابتدایی در ژاپن »

45.   « معلمین ژاپنی قویاً معتقد به آموزش همه بچه­ ها با هم هستند. مهم­ترین وظیفه یک معلم توسعه و پیشرفت همه بچه­ هاست، نه فقط افراد باهوش و خاص.»  

« یک کارشناس اروپایی در ژاپن »

46.     « وظیفه من خلق خاطرات شیرین برای بچه هاست. »  

« یک معلم ابتدایی در ژاپن »

47.   تمامی تأکیدات و پیام­ها بر محور « به فکر خود نبودن »، برنامه­ ریزی می­ شود، زیرا این­ ها پایه­ های اساسی « همکاری­های بعدی بچه­ها در اجتماع » است.

48.   یکی از معلمین می­گوید: « ما اوقاتی را که مناسب می­ دانیم صرف انواع بازی با بچه ها می­کنیم، زیرا که معلوم نیست بچه­ها بعد از گذراندن این دوران، فرصت­ های مشابه دیگری در سنین بالاتر پیدا کنند.

49.   از دانش ­آموزان خواسته می­شود اطراف را پاکیزه نگه دارند و میزشان را تمیز و مرتب کنند و خود مراقب انجام مسئولیتی که بر عهده ایشان است، باشند. این آموزش تحت عنوان خود کنترلی یا اداره خود برنامه ریزی شده است.

50.     در ایام تعطیلات، معلمین تکالیف و برنامه­های درسی بچه­ها را به نشانی آنها پست می­کنند.

51.     آوردن هرگونه و‍سایل اضافی ممنوع است و مرتب کردن میز و کشوها به عهده خود بچه هاست.

52.     سعی می­شود معلمین از تذکرهای مستقیم پرهیز کنند و مطالب خود را توسط پوسترهایی به دیوار نصب می­کنند.

53.     در کتب درسی موضوعاتی پیرامون دوست یابی، انضباط شخصی و بازی مطرح است که توسط معلم نیز همین موضوعات دنبال می­شود.

54.   در فرصت­های مناسب، معلم با ذکر موارد همکاری خود با اعضای خانواده­اش، بچه را وادار می­کند درباره همکاری­های خود در منزل اظهار نظر کند و در پایان می­گوید ما در کلاس یک خانواده 36 نفری هستیم و به همین دلیل می­توانیم خوشبخت­تر باشیم.

55.     توجه در این است که بچه­ ها در تمامی امور هم سطح باشند و اختلاف زیادی بوجود نیاید.

56.   در راه تحقق احترام به قانون و رعایت آن در زندگی اجتماعی، بچه­ها باید به جامعه کوچکتری به نام مدرسه احساس تعلق نمایند و خود حافظ این ارزش ­ها باشند. در جهت نیل به این هدف، اجرای مراحل ذیل در نظر گرفته شده است:

الف- بین بچه­ها باید یک احساس دوستی نسبت به هم بوجود آید.

ب – در تدوین قوانین مدرسه شرکت کنند و نظر بدهند.

ج – باید احساس مسئولیت نسبت به یکدیگر در ایشان توسعه یابد.

57.   اولین چیزی که بچه ها نیاز دارند، احساس دوستی و محبت نسبت به یکدیگر است و بیشترین چیزی که دوست دارند، بازی کردن می­ باشد و معلم این فرصت راحتی در کلاس برایشان فراهم می آورد.

58.   یکی از معلمین می­گوید: « من کار را با سرود و هنر آغاز می­کنم و تخصص من نیز همین است. به آن­ها می­ فهمانم وقتی کاری به صورت دسته جمعی اجرا می­شود، لذت بیشتری دارد و این احساس را به آنان منتقل می­نمایم که از چیزهایی که همه در شکل­گیری آن سهیم بوده اند، احساس رضایت و شادی کنند.»

59.   بچه­ ها دفتری به نام ( دفتر خاطرات روزانه ) دارند و در آن وقایع مدرسه و منزل و نظرات اعضای خانواده شان را نسبت به مدرسه درج می­نمایند. هدف از این کار تمرین در بیان آراء و نظرات و ایجاد رابطه عاطفی بر پایه واقعیت­های موجود در زندگی بچه­ها می­باشد.

60.     درس دادن یک هنر است و بهترین روش برقراری رابطه بین قلب­هاست. هدف درس دادن نیست، بلکه اول باید رابطه عاطفی را توسعه داد

http://www.mahdavischool.org/

آموزش انگلیسی به عنوان ......
ما را در سایت آموزش انگلیسی به عنوان ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fabbasibe3 بازدید : 108 تاريخ : جمعه 8 ارديبهشت 1396 ساعت: 19:33