شاید ما انتظارش را نداریم، به خصوص زمانی که کل دوران جوانى خود را در مسیرى کار میکنیم که به بازنشستگى ختم میشود، بازنشستگى میتواند تجربه اى پرتنش و نا امیدکننده باشد. براى بسیارى از ما، در طول سالهای متمادى دوران بازنشستگی اولین بارى است که منابع مالى و وقت آزاد برای انجام آنچه که میخواهیم، در اختیارداریم. مشکل اینجا است که واقعا نمیدانیم چه میخواهیم؟ معمولا میدانیم که چه چیزی را نمیخواهیم و آن چیزى جز ادامه کار نیست. بنابراین با دانستن این نکته به عنوان نیرویى بازدارنده، اقدامات لازم را به منظور پایان دادن به سالهای کارى خود، انجام میدهیم. در واقع اینکه بدانیم چه چیزی را میخواهیم یا اینکه چه چیزى را نمیخواهیم، یکسان نیستند. تفاوت این دو ممکن است در زمان بازنشستگى منجر به یاس و حس سردرگمى شود. از آنجایى که وقت ما مانند کالایى با ارزش است، در اینجا سه مرحله براى آرامش در دوران بازنشستگی ذکر میشود، مراحلى که به ما کمک میکند از بازنشستگى خود لذت ببریم. از تنهایى بپرهیزید طبیعت قوانینى دارد که حاکم بر محیط اطرافمان است. یکى از این قوانین این است که طبیعت از تنهایى متنفر است. طبیعت، موقعیتى را که در آن به طور ناگهانى چیزی بزرگ از دست میدهد و جاى آن با هیچ چیز دیگری پر نمیشود، دوست ندارد. تفاوت فاحشى بین دو جمله «خیال دارم بازنشسته شوم و کارم را قطع کنم» و «خیال دارم بازنشسته شوم و استراحت کنم» وجود دارد. در جمله اول خلاء و تنهایى ایجاد میشود، یعنى کارمان که حدود 70 – 65 درصد از دوران مفید زندگى خود را به آن اختصاص داده بودیم را کنار میگذاریم و نمیخواهیم آن را با چیز دیگرى جایگزین کنیم و این عملى نیست. سعى داریم کاری را انجام ندهیم، اما به جاى آن نمیدانیم چه کاری را جایگزین کنیم و همین عامل، خلاء ایجاد میکند که باعث سردرگمى است و در نهایت به افسردگى، منجر میشود. تمام تلاشمان را براى رهایى از این احساسات ناخوشایند، بکار میبریم. اغلب اوقات آنجاى خالى را با آسانترین و قابل دسترس تر ین جایگزین پر میکنیم، همان چیزى که قبلا جایش را پر کرده بود. این قانون در مورد بازنشستگى هم صادق است. وقتى که میگوییم قصد دارم کارم را قطع کنم، خلاء ایجاد میکنیم، احساس سردرگمی هم به دنبال آن پیدا میشود. در اکثر موارد نمیتوانیم برگردیم و فضاى خالی را با آنچه که قبلا انجام میدادیم، پر کنیم. ما دیگر سرکار نمیرویم. این ناتوانایى یا عدم علاقه به پر کردن فضاى خالى با آنچه که قبلا انجام دادهایم، بیشتر باعث آشفتگى و سردرگمی میشود. مشکل تنهایى راه حل ساده اى دارد: «بازنشسته نشوید با هدف قطع کردن کار» بلکه «بازنشسته شوید با هدف و آگاهى که قصد دارید -زمان کارى- قبل خود را با هر آنچه که دوست دارید انجام دهید، پر کنید. » بدانید که این احساسات گذرا، طبیعی هستند حذف خلاء به طور یقین به راحتى و آرامش بازنشستگی شما کمک میکند. تغییر از هر نوع، احساسات معینى در افراد به وجودمى آورد. ویلیام بریجز در کتاب «تحولات» در مورد چگونگى برخورد افراد با تغییرات صحبت میکند و آنها را از کوچکترین تا پراهمیتترینها طبقه بندى کرده و اغلب به احساسات محتملى ختم میشوند. وقتی وارد دوران بازنشستگى میشوید، دانستن اینکه این احساسات طبیعى هستند و به بازنشستگی مربوط میشوند، باعث آرامش شما در طول مسیر میشود. 5 عامل مهم زندگى خود را پیدا کنید براى بسیارى از مردم، کارشان براى رسیدن به یک پایان، آغاز میشود. کارشان وسیله ای است که امکانات مالى را براى خرید وسایل مورد نیاز و انجام کارهاى مورد علاقه فراهممى کند. گاهى اوقات شغلهایمان آنچنان مصرفی میشوند که به مرور زمان و به تدریج، ارتباطمان را با آنچه که بدان علاقه داریم، از دست میدهیم. اگر خودتان را در چنین موقعیتی دیدید، فرصتى است براى ارتباط مجدد با آنچه که واقعا دوست دارید و آنچه که از زندگى میخواهید، وقت بگذارید و 5 چیزى که میخواهید در دوران بازنشستگى انجام دهید، ببینید یا تجربه کنید را یادداشت کنید. 5 چیزى که در پایان زندگى خود با نگاه به گذشته و دوران بازنشستگى میتوانید آن را یک موفقیت تلقى کنید. ممکن است کارهایى کوتاه مدت باشند، یا کارهایى که دوره زمانى طولانیتری را به خود اختصاص میدهند. این بستگى به خود شما دارد که موفقیت بازنشستگى را براى خود تعریف کنید. هوشیار باشید که براى خود محدودیت قرار ندهید. شاید مجبور شوید به گذشتهها فکر کنید. در مییابید که در واقع خودتان را کشف میکنید. همان کارهایى که قبلا دوست داشتید، حالا هم دوست دارید شاید فقط فراموششان کردهاید، نکته جالب این است که هنوز به آنها علاقه دارید و درصدد انجامشان هستید. از این 5 کار برای جلوگیری از خلاء و تنهایى استفاده کنید و این گونه دیگر بازنشسته نشده و کارتان را قطع نکردهاید، بلکه بازنشسته شدهاید که کارهای بزرگ زندگیتان را شروع کنید. از بازنشستگیتان لذت ببرید، سزاوار آن هستید. |